معرفی و اطلاعات پایه
۱. در چه سالی و از کدام دانشگاه فارغالتحصیل شدید؟ معدل و درصدهای هر درستان هم بفرمایید.
در سال ۱۴۰۴ از دانشگاه علوم پزشکی کاشان فارغ التحصیل شدم. معدلم تا آخر ترم هفت، ۱۸.۳۶ بود.
تغذیه ۷۰.۵ ، بیوشیمی ۶۷.۷، فیزیولوژی ۷۳.۳، زبان ۷۳.۳
۲. انگیزه شما برای شرکت در کنکور ارشد چه بود؟
راستش انگیزهی اصلیم برای شرکت در کنکور ارشد تغذیه، بیشتر علاقه شخصی خودم بود. همیشه دلم میخواست مطالب بیشتری یاد بگیرم، عمیقتر بفهمم و وارد فضای پژوهش بشم. از همون دوران کارشناسی، وقتی یه مبحثو خوب میفهمیدم یا خلاصهاشو مینوشتم، واقعاً لذت میبردم. برام فقط خوندن برای نمره یا مدرک نبود، بیشتر دنبال یادگیری واقعی بودم. البته خب خانوادهم هم دوست داشتن ادامه بدم، ولی واقعاً اون چیزی که منو پای درس نشوند، علاقه خودم بود.
منابع و ابزارهای آموزشی
۳. از چه منابع و کتابهایی استفاده کردید؟ (برای هر درس جداگانه) و آیا منابعی بود که به نظرتان وقت تلف کردن بود؟
من فقط از جزوه، ویدیوهای آموزشی و اسلایدهای دکتر محمدی استفاده کردم. این منابع خیلی کامل و قابلفهم بودن و کمک میکردن بهتر مطالب رو یاد بگیرم. به همین دلیل سمت منابع دیگه نرفتم چون همینها برای من کافی و جامع بودن. برای زبان هم بیشتر تستهای IQB رو کار میکردم.
۴. آیا از ویدیوهای آموزشی یا کلاس آنلاین استفاده کردید؟ آیا در موفقیت شما تاثیر داشتند؟
بله، در تمامی مباحث از ویدیوهای آموزشی استفاده میکردم. دکتر محمدی با بیان روان و شیواش مطالب رو خیلی خوب توضیح میداد و این موضوع به درک بهتر، بهویژه در بیوشیمی، کمک زیادی میکرد. همیشه قبل از شروع مطالعه هر مبحث، ابتدا فیلمها رو با سرعت ۱.۵ تماشا میکردم تا دید کلی پیدا کنم، بعد سراغ جزوه و نکتهبرداری میرفتم. حتی در مرور هم، برای بعضی مباحث سختتر، دوباره به ویدیوها مراجعه میکردم که واقعاً مفید بودن.
۵. در چه آزمون آزمایشی شرکت کردید و چطور نتایج رو تحلیل میکردین؟
من فقط توی چندتا از آزمونها گام شرکت کردم. یه سریهاش رو چون هنوز به مطالبش نرسیده بودم، شرکت نکردم. آزمونهای آخر رو هم بهعمد ندادم، چون نمیخواستم باعث استرسم بشه یا اگه خوب بزنم، مغرور بشم. همون آزمونهایی هم که شرکت کردم، بیشتر جنبه یادگیری داشت برام؛ اگه نکته جدیدی توی سوالات بود، یادداشتش میکردم و اگه جایی رو اشتباه زده بودم، اون قسمت رو مشخص میکردم که بعداً تو مرور، دقیقتر و بهتر بخونمش.
برنامهریزی و روش مطالعه
۶. از چه تاریخی شروع به مطالعه کردید؟ و چند ساعت در روز مطالعه داشتید؟
من از مهر ۱۴۰۳ شروع کردم. سه ماه اول، چون درگیر کارآموزی بودم، روزی حدود ۴ ساعت درس میخوندم. بعد کمکم سعی کردم ساعت مطالعهم رو بیشتر کنم و تا اواخر بهمن رسوندمش به حدود ۶ ساعت در روز. از اون به بعد، مطالعهم جدیتر شد و تونستم تا ۸ ساعت در روز بخونم. توی یک ماه پایانی هم، با تمرکز بیشتر، بین ۸ تا ۱۰ ساعت مطالعه داشتم.
۷. برنامهریزی روزانه و هفتگی شما چگونه بود؟ و چطور بین درسهای مختلف تعادل برقرار میکردید؟
با توجه به مباحث آزمونها، تعداد صفحات و وقتی که برای مطالعه داشتم، مطالب رو طوری تقسیم میکردم که حجمش مناسب باشه و بتونم بهخوبی بخونم. برنامهریزیام رو هفتگی انجام میدادم و با توجه به ساعت کارآموزیها تنظیمش میکردم. معمولاً یک روز درمیون، بیوشیمی و فیزیولوژی رو توی برنامهام میگذاشتم. یه روز یا دو روز قبل از آزمونها هم وقت میذاشتم برای مرور دستنویسها و خلاصههایی که نوشته بودم.
۸. چطور با روزهایی که از برنامه عقب میافتادید یا اتفاق پیشبینی نشدهای میافتاد، برخورد میکردید؟
وقتی مطلبی جا میافتاد یا کامل متوجهش نمیشدم، حتماً اون موضوع رو تو برنامه هفته بعدم میگذاشتم و یه جایی هم یادداشتش میکردم. حتی اگر هفته بعد فرصت نمیشد، مطمئن بودم که تو هفتههای بعدتر حتماً مطالعهش میکنم. به برنامهریزی خودم اعتماد داشتم و همینکه میدونستم میتونم در آینده جبران کنم، باعث میشد نگران نباشم و آرامش بیشتری داشته باشم.
تکنیک مطالعه و مرور
۹. برای هر درس نحوه مطالعتون به چه صورت بود؟ آیا روش خاصی برای یادگیری بهتر داشتید؟ (مثلاً خلاصهنویسی، فلشکارت و ...)
برای درس تغذیه از کلاس افلاین و جزوه های گام استفاده میکردم و به نظر من مهم ترین و بهترین کاری که در درس تغذیه میشه انجام داد خلاصه نویسی کردن درست مباحث هستش که در ادامه برای آزمون های هفتگی و یا نزدیک به کنکور چندین بار به خوبی مرور و در ذهن تثبیت میشه.
برای درس بیوشیمی، بیشتر از کلاسها و دستنوشتههای دکتر محمدی استفاده میکردم. یادداشتهایی که سر کلاس مینوشتم معمولاً کامل و دقیق بودن و نیاز من رو به مطالعه کتاب تا حد زیادی برطرف میکردن. تستهام رو هم از جزوههای گام میزدم که کمک زیادی به تثبیت مطالب میکرد.
البته بعضی مباحث رو از کتاب هم خوندم، ولی تجربهم این بود که نهتنها خیلی کمککننده نبودن، بلکه بیشتر گیجکننده بودن و باعث میشدن فهم مطالب سختتر بشه.
در دوران مرور، بعضی از مباحث رو دوباره فیلمشون رو دیدم و همزمان خلاصهبرداری کردم. نوشتن نکاتی که دکتر سر کلاس گفته بود، خیلی مفیدتر از خوندن صرف اسلایدها بود. خلاصههایی که از چرخهها آماده کرده بودم هم تو مرور نهایی خیلی کمکم کردن و باعث شدن مطالب مرتب و ماندگارتر تو ذهنم بمونن.
برای درس فیزیولوژی، از کلاس، اسلایدها و جزوه گام استفاده میکردم. همزمان با کلاس، اگر نکتهای از طرف استاد مطرح میشد که در اسلایدها نبود، خودم به اسلایدها اضافهاش میکردم. برای بعضی از مباحث که دکتر تأکید کرده بودن فقط اسلایدها کافی هستن، فقط همونها رو خوندم؛ ولی بعدتر دچار استرس شدم که شاید بخشهایی جا افتاده باشه، برای همین سراغ کتاب هم رفتم و قسمتهای مهم رو هایلایت میکردم.
با این حال، توی مرور نهایی بیشتر از همون اسلایدها، نکات هایلایتشده و دستنویسهای استاد استفاده میکردم که خیلی کمککننده بودن.ولی حتما توصیه میکنم که برای فیزیولوژی کتاب رو هم بخونید.
پایه زبان من خوب بود ؛ با این حال تقریبا زبان را هر روز در برنامه ام داشتم. یک روز درمیان تست لغت و تست متن رو از کتاب ای کیو بی می زدم و لغاتی که بلد نبودم را یادداشت میکردم. تا زمان کنکور تمام تست های کنکور را زدم و اشکالات خود را بررسی میکردم. در دو ماه مانده به کنکور نیز از پکیج نکته و تست آقای عماد جعفری استفاده کردم که بسیار کمک کننده بود.
۱۰. بهترین روش مرور از نظر شما چه بود؟ چند وقت یکبار هر درس را مرور میکردید؟
بعد از دیدن ویدیوهای آموزشی و خواندن کتاب یا اسلایدها، معمولاً فقط یک تا دو روز قبل از آزمون، مطالب رو بهصورت سریع مرور میکردم تا بهتر تو ذهنم ثبت بشن. تا قبل از عید، هدفم این بود که همه مباحث رو حداقل یک بار بخونم؛ حتی برای آزمون مروری اول فرصت نکردم کامل مرور کنم و فقط یک سری از مطالب جا افتاده رو مطالعه کردم.
از فروردین به بعد، با توجه به اولویتبندیهایی که دکتر محمدی داده بودن و برنامه آزمونها، دوباره مباحث رو مطالعه کردم. مرور نهایی رو هم با اینکه تو دوره نکته و تست شرکت نکردم، اما با برنامه نکته و تست خودم، مطالعهم رو منظم پیش بردم.
چالشها و حمایتها
۱۱. بزرگترین چالش روحی یا استرسی که داشتید چه بود و چطور با آن کنار آمدید؟
یکی از چالشهای مهم من زندگی خوابگاهی بود که خودش سختیها و وقتگیر بودن خاص خودش رو داشت. علاوه بر این، چون دانشجو شهر دور بودم تقریبا برای هربار سر زدن به خونه مجبور بودم حدود ۱۰ ساعت توی جاده باشم. این مسافرتهای طولانی و خستهکننده انرژی زیادی ازم میگرفت و گاهی باعث میشد نتونم طبق برنامهریزیام پیش برم. علاوه بر این، مسئولیتهای کارآموزی و انجام تکالیف مربوط به اون هم فشار زیادی رو به برنامهام وارد میکرد و همه اینها کنار هم باعث میشد گاهی عقب بیفتم یا نتونم همه چیز رو کامل انجام بدم.
اما برنامهریزی که داشتم باعث میشد نگران این موضوع نباشم و حتی وقتی برخی از برنامهها رو انجام نمیدادم، عذاب وجدان به من انرژی میداد که جبرانش کنم. البته گاهی نگران جا موندن مطالب هم بودم، مخصوصاً وقتی فقط اسلایدها رو میخوندم و مرور دومم بود که برخی مطالب رو از کتاب میخواندم. این موضوع استرسم رو بیشتر میکرد، ولی حرفهای دکتر محمدی درباره وسواس نداشتن و تمرکز روی مطالبی که بیشتر بلد بودم، و همینطور اعتماد به خودم، به من کمک کرد تا با این نگرانیها کنار بیام.
۱۲. چه افرادی در موفقیت شما نقش داشتن؟ و آیا کسی در مسیر مطالعه به شما انگیزه یا کمک ویژهای کرد؟
موفقیتی که به دست اومد، نتیجهی لطف خدا و تلاشی بود که در این مسیر انجام دادم. اول از همه از خانوادهام واقعا ممنونم که همیشه پشتم بودن و با حمایتهاشون کلی بهم انرژی دادن. از دوستام هم که توی این مسیر همیشه همراهم بودن و با انگیزه دادنهاشون کمکم کردن، حسابی تشکر میکنم. و در نهایت از استاد عزیزم دکتر محمدی و موسسهی گام ممنونم که با آموزشها و همراهیهاشون نقش خیلی مهمی توی این مسیر داشتن.
۱۳. چه تفریحات یا سرگرمیهایی داشتید؟ و یا فعالیت خاصی برای حفظ روحیه انجام میدادید؟
برای اینکه از فضای درس و مطالعه فاصله بگیرم و ذهنم تازه بمونه، سه روز در هفته بهطور منظم ورزش میکردم. بقیه روزها هم معمولاً با دوستام پیادهروی میرفتیم تا هم کمی تحرک داشته باشیم، هم حال و هوامون عوض بشه. همین وقتهای کوتاه تفریح و دور شدن از فضای درس، کمک میکرد انرژیم بیشتر بشه و با تمرکز بهتر برگردم سر برنامههام.
اوخر اسفند هم یه سفر رفتم که حسابی به تازگی ذهنم کمک کرد.
توصیه به داوطلبان
۱۴. اگر به عقب برگردید، چه کاری را متفاوت انجام میدادید؟ (بزرگترین اشتباه)
اگه برگردم به عقب، حتماً سعی میکردم توی آزمونهای آزمایشی مختلف چند مدل استراتژی پاسخدهی رو امتحان کنم، تا برای آزمون اصلی آمادگی بیشتری داشته باشم و راحتتر بتونم تصمیم بگیرم چطور به سوالات جواب بدم. چون معمولاً زمان کم نمیآوردم، زیاد نگران این موضوع نبودم، ولی حالا میبینم که تمرین روی این موضوع میتونست استرسم رو تو روز آزمون کمتر کنه و تسلطم رو بیشتر.
یکی از چیزایی که بیشتر از بقیه برام حسرت شد، بیدقتی توی درس بیوشیمی بود. درسی که واقعاً بلدش بودم، وقت هم داشتم، ولی بهخاطر چند اشتباه ریز و دقت نکردن به جزئیات، نتونستم درصدی که لایقش بودم رو بگیرم. شاید اگه توی آزمونهای آزمایشی، هم روی دقت بیشتر کار کرده بودم و هم آزمونهام رو دقیقتر تحلیل میکردم، این اشتباهها تکرار نمیشدن. فهم مطالب همیشه کافی نیست، دقت و تمرین تحلیل هم به همون اندازه مهمه — چیزی که حالا کاملاً بهش رسیدم.
۱۵. چه چیزی را دوست داشتید زودتر بدانید یا کسی به شما میگفت؟
یکی از چیزهایی که کاش زودتر میفهمیدم، این بود که توی این مسیر، فقط درس خوندن سخت نیست؛ خیلی وقتها ذهن آدم پر از فکرهاییه که اصلاً ربطی به درس نداره. ممکنه ناخواسته درگیر خاطرات ناراحتکننده، حرفهایی که از عزیزانت شنیدی یا حسرت اتفاقات گذشته بشی. من خودم بارها وسط مطالعه، تمرکزم بهخاطر همین فکرها از بین میرفت.
اما چیزی که واقعاً کمکم کرد، این بود که یاد گرفتم چطور ذهنمو آروم کنم و به جای درگیر شدن با این افکار، برگردم به حال حاضر. یکی از عزیزانم یه حرف قشنگ زد که همیشه یادمه: این فکرها برای خیلیا پیش میاد، ولی فکر کردن بهشون مشکلی رو حل نمیکنه. مهم اینه که یاد بگیری ازشون عبور کنی، نه اینکه باهاشون بجنگی. باید بدونی چی حالت رو خوب میکنه، چی باعث میشه تمرکزت برگرده و با یه ذهن آروم برگردی سراغ برنامهت. چون نه آینده هنوز اومده، نه گذشته قابل تغییره؛ تنها چیزی که در اختیارته، همین لحظهست.
۱۶. مهمترین توصیه شما به داوطلبان سال بعد چیست؟
با توجه به تجربهای که داشتم، چندتا نکته هست که دوست دارم به کسایی که سال آینده میخوان کنکور ارشد بدن بگم:
اول اینکه بهتره روی منابع خوب و محدود تمرکز کنن؛ من فقط از جزوه، ویدیو و اسلایدهای دکتر محمدی استفاده کردم و این باعث شد گیج نشم. دوم اینکه مرور فعال و یادداشتبرداری خیلی مهمه، فقط خوندن کافی نیست.
یه نکته دیگه که خیلی به من کمک کرد این بود که تستهای آزمایشی رو جدی بگیرن و چندتا استراتژی جواب دادن مختلف رو تمرین کنن تا موقع آزمون استرس نداشته باشن و بتونن بهتر مدیریت زمان کنن.
همچنین برنامهریزیشون رو انعطافپذیر نگه دارن، اگه مطلبی جا موند، نگران نباشن، فقط بذارن تو برنامههای بعدی و به خودشون اعتماد کنن که میتونن جبرانش کنن.
از همه مهمتر اینه که حتماً زمان برای ورزش و تفریح بذارن، من خودم با ورزش و پیادهروی انرژی میگرفتم و بهتر میتونستم تمرکز کنم.
و آخر اینکه، استرس رو کنترل کنن و به خودشون اعتماد داشته باشن؛ وسواس و نگرانی زیاد فقط تمرکز رو کم میکنه، پس روی نقاط قوتشون تمرکز کنن و با آرامش پیش برن.

از ثبت نام کلاسهای دکتر محمدی جا نمونی!
دورهای که با ارائه مهمترین نکات کنکور رتبتونو جا به جا میکنه!
دیدگاهتان را بنویسید